سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 92/3/15 | 1:49 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

سجدات وعبادات حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)در شبانه روز
روایـت کـرده شـیـخ صـدوق از عـبـداللّه قـزویـنـى کـه گـفـت : روزى بـر فـضـل بـن ربـیـع داخـل شـدم بـر بـام خانه خود نشسته بود چون نظرش بر من افتاد مرا طـلبـیـد، چون نزدیک رفتم گفت : از این روزنه نظر کن در آن خانه چه مى بینى ؟ گفتم : جـامـه اى مـى بـیـنـم کـه بـر زمـیـن افـتـاده اسـت ، گـفـت : نـیـک نـظـر کـن ، چـون تـاءمـل کـردم گـفـتم : مردى مى نماید که به سجده رفته باشد، گفت : مى شناسى اورا؟ گـفـتـم : نـه ، گـفـت : ایـن مـولاى ت اسـت ، گـفـتـم : مـولاى مـن کـیـسـت ؟ گـفـت : تـجـاهـل مى کنى نزد من ؟ گفتم : نه ، من مولایى براى خود گمان ندارم . گفت : این موسى بـن جـعـفـر عـلیـه السـلام اسـت ، مـن در شـب وروز تـفـقـد احوال اومى نمایم واورا نمى یابم مگر بر این حالتى که مى بینى چون نماز بامداد را ادا مـى کند تا طلوع آفتاب مشغول تحقیق است ، پس به سجده مى رود و پیوسته در سجده مى بـاشـد تـا زوال شـمـس وکـسـى را مـوکـل کـرده اسـت کـه چـون زوال شـمـس شـود اورا خبر کند، چون زوال شمس مى شود بر مى خیزد وبى آنکه وضویى تـجـدیـد کـند مشغول نماز مى شود، پس مى دانم که به خواب نرفته بوده است در سجود خـود وچـون نـمـاز ظهر وعصر را با نوافل ادا مى کند باز به سجده مى رود ودر سجده مى باشد تا غروب آفتاب وچون شام مى شود به نماز بر مى خیزد وبى آنکه حدثى کند یا وضـویـى تـجـدیـد نـمـایـد مـشـغـول نـمـاز مـى گـردد وپـیـوسـتـه مـشـغـول نـمـاز و تـعـقـیـب مـى بـاشـد تـا وقـت نـمـاز خـفـتـن داخـل مـى شود ونماز خفتن را ادا مى کند، و چون از تعقیب نماز خفتن فارغ مى شود افطار مى نـمـاید بر بریانى که برایش ‍ مى آورند، پس تجدید وضومى نماید وبعد از آن سجده بـه جـا مى آورد. وچون سر از سجده برمى دارد اندک زمانى بر بالین خواب استراحت مى نـمـایـد پـس بـر مـى خـیـزد وتـجـدیـد وضـومـى نـمـایـد وپـیـوسـتـه مـشـغـول عـبـادت ونـمـاز ودعـا وتـضـرع مـى بـاشـد تـا صـبـح وچـون صـبـح طـالع شـد مـشـغـول نـمـاز صبح مى گردد وتا اورا به نزد من آورده اند عادت اوچنین است وبه غیر این حـالت چـیـزى از اوندیده ام . چون این سخن را از اوشنیدم گفتم : زیرا که هیچ کس بد نسبت بـه ایـشـان نـکـرده اسـت مـگـر آنـکـه بـه زودى در دنـیـا بـه جـزاى خـود رسـیـده اسـت . فـضـل گـفـت کـه مـکـرر بـه نـزد مـن فـرسـتـاده انـد کـه او را شـهـیـد کـنـم ومـن قـبـول نکردم واعلام کردم ایشان را که این کار از من نمى آید واگر مرا بکشند نخواهم کرد آنچه از من توقع دارند.